تزریقات و پانسمان در منزل

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
آخرین مطالب
آخرین محصولات
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

ماجرای دختر ترشیده

دختر ترشیده ای تا صبح خفت/صبح خوابش را به مادر بازگفت
خواب دیدم خانه نورانی شده/کوچه سرتاسر چراغانی شده
شربت و شیرینی و گل داشتیم/زیر ابروهای خود برداشتیم
سفره عقد و نبات و خنچه بود/صورتم خوشگل تر از یک غنچه بود
در لباسی توری و گلدار و ناز/آستین٬ پُرچین و گردن٬ بازٍ باز...
مادرش زد بر سر او٬ تند گفت:"/ ول کن این الفاظ نامربوط و مفت!
وصف اندام و سر و وضعت نگو/نیست این جا جای هر راز مگو!
جای طنز و شوخی است این جا عزیز!/آبروی شعر طنزش را نریز!
الغرض! آخر چه شد؟ این را بگو/ول کن این وصف تمام و مو به مو!
دخترک وا رفت اما جا نزد/گفت: " آره! می گفتم...(خب قافیه نیومد چی کار کنم؟!)
در کنارم یک جوان قد بلند!/خوش قیافه٬ زلف ها مثل کمند!
البته از من که خوشگل تر نبود!/با کت و شلوار طوسی کبود
دست در دستان هم توی اتاق/از شرار عشق هر دو داغ داغ(!)
(مادرش یک بار دیگر اخم کرد/دخترک فهمید و رویش گشت زرد)
الغرض من یافتم یک شوهری/جفت خوبی٬ هم نفس٬ یک همسری
گفت مادر: "دختر زیبای من!/ای سی و شش سال تو همپای من!
آن چه دیدی خواب خوش بود و پرید/کاش می شد شوهر از دکان خرید!
کم شده شوهر در این دنیای پست/دختر ترشیده اما هست٬ هست
مثل تو صدهاهزاران دختر است/چشمشان از صبح تا شب بر در است
آه! اما نیست یک اسب سفید/شاهزاده؟ کو؟ کجا؟ اصلاْ که دید؟!
صبر کن شاید بیاید٬ غم  مخور/!لااقل هر ساعت و هر دم مخور!

چو هرگز نیابی نشان زشوی/زگهواره تا گور دانش بجوی
:))))))))))))))
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/57/02.jpg
(ارسال از دوست خوبمون پسرتنها)



:: بازدید از این مطلب : 801
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
ن : مصطفی خوش اخلاق
ت :
.

موضوعات
صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید
محصولات پربازدید
پشتیبانی